معنی از توابع فراهان

حل جدول

از توابع فراهان

‌دستجان


فراهان

از بخش های اراک


کوهی در فراهان

لره

لغت نامه دهخدا

فراهان

فراهان. [ف َ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش فرمهین شهرستان اراک است. این دهستان در شمال شهر اراک و کویر نمک میغان واقع و هوای آن سرد و سالم و آب کلیه ٔ قراء آن از قنوات است که طول اکثر آنهابه 6هزار گز میرسد. فراهان از سه قسمت به نام بالا وپائین و سادات تشکیل میگردد. جمع قراء دهستان فراهان 129 قریه و دارای 61هزار تن سکنه است. محصولاتش غلات، بنشن و میوه جات است. گله داری یکی از کارهای عمده ٔ سکنه ٔ بخش و پوست بره ٔ این حدود به خوبی معروف است وخریدار زیاد دارد. صنایع دستی زنان این دهستان قالی و قالیچه بافی با نقشه است. قراء مهم دهستان عبارتند از هزاوه که یکی از قراء خوش آب وهوای فراهان سادات بوده مولد مردان بزرگی مانند امیرکبیر، میرزا بزرگ فراهانی و میرزا ابوالقاسم قائم مقام است و فعلاً در حدود هفتصد تن سکنه دارد. جلوس اباقاخان بن هلاکوخان بعداز پدر در تاریخ 13 رمضان 663 هَ.ق. در این قصبه بوده است و ابنیه ٔ باستانی به صورت خرابه در آن دیده میشود. قصبه ٔ ساروق یکی دیگر از قراء مهم فراهان است که دارای 2500 تن سکنه است و حمداﷲ مستوفی نسبت بنای آن را به شاه طهمورث میدهد. سابقاً بسیار آباد و کرسی ولایت و مرکز حکمرانی بوده است. چند بقعه به نام 72 تن از قرن هفتم هجری در این قصبه ملاحظه میگردد. قالیچه های مرغوبی در این قصبه بافته میشود. دیگر از قراء قدیمی فراهان زلف آباد است که روزگاری شهر مهم و پرجمعیتی بوده است. قصبه ٔ فرمهین در مرکز دهستان فراهان واقع و فعلاً مرکز بخش است. قراء مهم دیگر فراهان عبارتند از نظام آباد، مرزجران، تلخ آب، فشک، یاستر، مشهدزلف آباد، فارسیجان، مشهدالکوبه، میغان. به واسطه ٔ مسطح بودن اراضی در فصل خشکی به اکثر قراء فراهان اتومبیل میتوان برد. فعلاً همه روزه بین فرمهین مرکز فراهان و شهر اراک اتومبیل رفت وآمد مینماید. کویر نمک میغان در قسمت جنوبی دهستان فراهان واقع است و قراء نزدیک به کویر به واسطه ٔ مجاورت با کویر دارای هوای ناسالم و آب شورند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


توابع

توابع. [ت َ ب ِ] (ع ص، اِ) ج ِ تابع. (از اقرب الموارد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جمع تابع وتبع، مفرد هم آمده است. (آنندراج). ج ِ تابعه. (ناظم الاطباء). || ملحقات و لواحق و متع-لقات وهر چیز که پیروی کند چیز دیگری را و نیز لفظی که پیروی لفظ دیگر نماید مانند «حَسَن بَسَن ». (ناظم الاطباء). || اسمهایی که اِعراب آنها بر سبیل تبعیت غیر باشد چون صفه، بدل، عطف بیان، عطف بحروف.
- توابع خطابت، آنچه توابع خطابت بود که آنرا تحسینات و تزیینات خوانند. رجوع به اساس الاقتباس صص 574-585 شود.


توابع کجور

توابع کجور. [ت َ ب ِ ع ِ ک ُ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان نوشهر است که 4100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


بندر توابع

بندر توابع. [ب َ دَ رِ ت َ ب ِ] (اِخ) دهی از دهستان برج اکرم بخش فهرج است که در شهرستان بم واقع است. 144 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


میچ توابع

میچ توابع. [ت َ ب ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رودآب بخش فهرج شهرستان بم، واقع در 42هزارگزی جنوب فهرج با 198 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


توابع ارسنجان

توابع ارسنجان. [ت َ ب ِ ع ِ اَ س َ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش زرقان شهرستان شیراز است و از 50 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 11600 تن سکنه دارد و آبادیهای مهم آن عبارتند از: ارسنجان جمال آباد، کتک، قلات خوار، دهک. مرکز این دهستان قصبه ٔ ارسنجان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). رجوع به فارسنامه ٔ ناصری شود.

فرهنگ عمید

توابع

پیرو، پیروی‌کننده،
(اسم) (ادبی) در دستور زبان فارسی، کلمات مهمل و بی‌معنی که دنبال بعضی از کلمات گفته و نوشته می‌شود، مانند «پَخت» در رخت‌وپَخت، و «پاخت» در ساخت‌وپاخت،

فارسی به عربی

توابع

ضواحی

گویش مازندرانی

توابع

از تقسیمات قدیم تنکابن – شامل دو هزار و سه هزار تا سادات...

فرهنگ معین

توابع

جمع تابع.، چاکران، پس روان. [خوانش: (تَ بِ) [ع.] (ص. اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

توابع

متعلقات، وابسته‌ها، حومه‌ها، اطراف، پیروان، چاکران، پی‌آمدها، نتایج، تابع‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

توابع

جمع تابه

معادل ابجد

از توابع فراهان

824

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری